صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۸)

در دنیایی که بر اثر استیلای این غرایز، هم چنان اسیر بی‌عدالتی ها و تبعیض ها باشد، خواه ناخواه چه پیش خواهد آمد؟ پیش بینی این امر دشوار نیست که سرنوشت چنین جهانی از آنچه در گذشته در شرایط مشابه منتها در داخل جوامع و کشورهای مختلف روی داد، بهتر نخواهد بود. تازه ترین نمونه های تاریخی این واقعیت دو انقلاب بزرگ تاریخ جدید، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه است که مسلما نمونه های آموزنده ای است. زیرا دنیای کنونی ما در مقیاس جهانی درست حالت آن جوامع را در دوران قبل از این انقلاب ها در مقیاس ملی آنها پیدا کرده است. اگر آن تعدیلی که منطقا در شرایط بسیار آرامتر و انسانی تر امکان پذیر است بر اساس واقع بینی و همکاری بین المللی روی ندهد، چه تضمینی وجود دارد که چنین آزمایش این بار در سطحی جهانی تکرار نشود؟ و اگر تکرار شود، چه تضمینی وجود دارد که نتیجه این آزمایش نابودی تمام جهان بشری نباشد؟ زیرا همه میدانیم که به موازات پیشرفت بی سابقه، سازندگی وسایل انهدام تمدن ما نیز چه از نظر مادی و چه از لحاظ معنوی، ابعاد بی سابقه ای یافته است. امروز بشر می تواند با استفاده از همان اکتشافات علمی و فنی که او را از رفاه بی نظیر کنونی برخوردار ساخته است، تمام آثار این رفاه و این تمدن را همراه با جامعه ای که آن را به وجود اورده است، به دست نابودی سپارد.

به قول آندره مالرو: "ما انسانهای عصر جدید میتوانیم افتخار کنیم که اولین تمدنی را که به قدرت و وسیله انهدام کامل خودش و کره خودش را دارد، به وجود آورده ایم و اگر تمدنهای گذشته بر اثر ضعف مردند، ما از زیادی قدرت خواهیم مرد!".

متاسفانه شرایط موجود جامعه جهانی طوری است که اگر در آنها تعدیل لازم نشود، جهان ما به جانب یک انفجار پیش میرود. این هشدار را نه تنها بارها خود من داده ام، بلکه در جهان غرب نیز به کرات مورد تأئید پژوهندگان و کارشناسان و از آن بالاتر مورد تائید بلند پایگان تراز اول کشورها قرار گرفته است.

آقای ژیسکار دستن رئیس جمهوری فرانسه چندی پیش در یک مصاحبه مطبوعاتی اظهار داشت:

"دنیای ما در عین رفاه، دنیای بدبختی است برای این که نمیداند به کجا می رود و برای این که احساس می کند که اگر می توانست این معما را بداند، در می یافت که با وضع فعلی به جانب فاجعه ای پیش میرود."

آقای کورت والدهایم دبیر کل سازمان ملل متحد نیز در کتابی که چند ماه پیش انتشار داد، نوشت:

"بدیهی است نظم نوینی که جهان بدان نیاز دارد، یک روزه برقرار نمی شود ولی اگر کماکان پیشرفتی در این راه حاصل نشود، راهی جز یک رویارویی فاجعه انگیز نخواهد ماند."

جهان امروز ما، وضع آن شاگرد جادوگر را یافته است که به قول "گوته" فقط راز به کار گرفتن آبها را برای نظافت خانه از استاد خود آموخته بود ولی از راز مهار کردن آنها بی خبر مانده بود و در نتیجه آزمایش وی بی دخالت آخرین دقیقه جادوگر، ممکن بود هم خود او و هم خانه را غرق کند.

جامعه جهانی نیز به نیروی اعجاز آمیز دانش و فن توانسته است قسمت اعظم منابع و نیروهای طبیعت را در خدمت خویش به کار گیرد! اما در خطر آن قرار دارد که با سبک سری وی، این نیروها برای نابود کردن او و جهان او به کار گرفته شوند. جادوگری که باید در آخرین لحظه چنین وضعی را سر و سامان دهد، عقل و منطق بشری است. ولی آیا این بار نیز این جادوگر به موقع پا به میدان خواهد گذاشت؟  ین تذکر ادعانامه ای علیه کشورهای پیشرفته صنعتی و ثروتمند نیست. لایحه دفاعیه ای برای مردمی که دنیای غرب آنها را "جهان سوم" لقب داده است، نیز نیست.

زیرا من اصولا به سه دلیل با طرح چنین ادعانامه‌ای موافق نیستم:

دلیل اول این است که کشور ما خود در آستانه ورود به دنیای صنعتی و پیشرفته است و منتها تا ده سال دیگر ما عهده دار همان مسئولیت هایی خواهیم بود که برای کشورهای صنعتی کنونی قائل هستیم و با همان مسائلی مواجه خواهیم بود (و حتی از هم اکنون مواجه هستیم) که آنها با آن مواجهند.