صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۳۰)

ایران امروز

جامعه نوین ایران که از پانزده سال پیش پی ریزی شده است بر سه پایه نظام شاهنشاهی، قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت استوار است و هر یک از این سه رکن بنیادی، شئون مختلفی از حیات ملی و از سیر تکامل جامعه ایرانی را رهبری می کند.

نظام شاهنشاهی ایران ضامن استواری وحدت ملی، قاطعیت قدرت فرماندهی، نیرومندی نظامی، استقلال سیاسی و نقش بارز جهانی کشور ماست. قانون اساسی ایران ناظر بر نظم دموکراتیک کشور و ضامن حقوق مدنی و سیاسی و قضایی همه افراد ایرانی است. انقلاب شاه و ملت، زیر بنای تحولی اجتماعی و اقتصادی همه جانبه ای است که از راه استقرار و گسترش عدالت اجتماعی و دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک، مسیر پیشرفت جامعه نوین ایرانی را تعیین و هدایت می کند.

مهمترین خصیصه این انقلاب این است که از هیچ چیز به جز مصالح ملی و ارزش های ایرانی و نیازهای اجتماعی جامعه ایران مایه نگرفته و در طراحی اصول آن هیچ ایدئولوژی بیگانه ملاک کار نبوده است. زیرا از نظر انقلاب ما ایدئولوژی یک کالای وارداتی نیست و اصولی که به نام کاپیتالیسم و سوسیالیسم و مارکسیسم و ده ها "ایسم" دیگر در جوامع مختلف جهان به مقتضای شرایط و روحیات و یا نیازهای خاصی آن جوامع وضع شده اند، نمی توانند جوابگوی نیازها و روحیات و شرایط کشور ما نیز باشند. برای ما قابل تصور و قابل قبول نیست که یک جامعه مانند حیوانات آزمایشگاهی که برای درک اثر داروهای ساخت لابراتوارها مورد امتحان قرار می گیرند، مورد آزمایش سیستمها و مرام های پیش ساخته سیاسی یا اجتماعی و یا اقتصادی قرار گیرد. وانگهی اصالت اندیشه ایرانی در زمینه ارائه راه حل ایرانی برای مسائل ایرانی، اصولا نیازی به افکار وارداتی ندارد.


انقلاب ایران با برخورداری از همین امتیاز اساسی که خود را در چهار دیواری هیچ اصول خشک و ثابت مرامی محصور نکردہ است، ازآغاز نیرویی پر تحرک و پویا بوده است. یعنی جنبشی بوده است که پیشروی آن وقفه بردار نیست و نمی تواند نقطه ای را به نام نقطه کمال بشناسد و در مرحله ای معین پایان مسئولیت تاریخی خود را اعلام  کند. اصول این انقلاب جز در ارکان بنیادی آن همواره آماده توسعه و تکامل و حتی دگرگونی است تا در هر صورت و به هر هنگام بتواند بهترین پاسخگوی مصالح و نیازهای جامعه ایرانی باشد.

طراحی این اصول در جنبه کاملا انقلابی آنها با واقع بینی یعنی درک آگاهانه نیازهای اساسی جامعه نوین ایران و پیدا کردن راههای مشخصی و قاطع برای جوابگویی بدین نیازها توأم بوده است. بدین جهت اجرای اصول انقلاب غالبا مستلزم دگرگونی هایی ژرف و اصولی در ساختمان کهن اجتماعی ایران بود. آن چه در مورد اصلاحات ارضی و امور کار و کارگری و منابع طبیعی و نظایر آن در کشور ما انجام گرفت، با حفظ روح دموکراتیک این اصلاحات، جنبه ای چنان انقلابی داشت که تحقق آن حتی در ابعادی بسیار محدودتر در کشورهای متعدد جهان با همه کوششی هایی که در این راه صورت گرفت، ممکن نگردید.

وجه امتیاز خاص این انقلاب این بود که به خلاف سایر انقلاب ها، از طرف یک اقلیت به اکثریت تحمیل نشد، بلکه درست به عکس، اکثریتی بزرگ آن را به اقلیتی کوچک ولی متنفذ تحمیل کرد. این امر از راه اعلام آزادانه رأی اکثریت تحقق پذیرفت و با مشارکت همان اکثریت شکل گرفت و ادامه یافت. بدین ترتیب دموکراسی سیاسی یعنی حکومت اکثریت بر اساس اراده اکثریت از همان آغاز جزء بنیادی انقلاب ایران بود، نه آن که اصلی باشد که در ابتدا به خاطر مصلحت انقلاب، نفی شود تا بعدا موقع مطرح شدن آن برسد.