صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۶)

بخش اول
نگاهی به جهان امروز

دنیای کنونی ما در عین آن که وارث گذشته ای کهن است، جهان کاملا تازه ای است. زیرا شرایط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی امروزی آن، شرایطی است که پیش از این هرگز سابقه نداشته است. برای نخستین بار جهان ما از صورت مجموعه پراکنده ای از قاره ها و نژادها و ملتها به در آمده و صورت یک واحد بزرگ را با یک خانواده مشترک بشری که مسایل و مشکلات همه اعضاء آن با یکدیگر ارتباط دارد، پیدا کرده است. در این دنیای تازه، معیارهای کهن اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که به تمدن ها و سازمان های ملی و حکومتی مختلف تعلق دارند، به سرعت با یکدیگر آشنا می شوند تا بتوانند با هم در آمیزند و کمابیش در هم دیگر ادغام شوند.

جهان ما که برای اولین بار در تاریخ خود واقعا صورت "جهانی" یافته است، تاکنون حالت آزمایشگاهی را دارد که در آن اندیشه ها و نوجویی ها پیوسته در جوشش است تا سرانجام از مجموع این آزمایش ها، ترکیب نوخاسته ای که جامعه جهانی فردا است، پدید آید. یا آن که به پیش بینی صاحب نظران بدبین، پیش از عرضه چنین دستاورد بدیعی، این آزمایشگاه خود و همه اجزای خویش را به دست نابودی سپارد.

 این هر دو احتمال با سرنوشت کشور و ملت ما مانند سرنوشت هر کشور و ملت دیگری ارتباط حیاتی دارد. بنابر این طبیعی است که ما در همه تحولات جهانی و جنبه های مثبت و منفی آن ذینفع باشیم و در این تحولات در حد مسئولیت و سهم خود نقش خویش را ایفا کنیم.

جهان امروز ما، که ایران اندکی بیشتر از یک صدم وسعت آن و اندکی کمتر از یک صدم جمعیت آن را دارد، از ترکیب یکصد و چهل و نه کشور مستقل (اعضای سازمان ملل متحد) و چند سرزمین دیگر که مردم آنها نیز دیر یا زود به جمع ملل مستقل خواهند پیوست، تشکیل شده است. این کشورها هم چنان که از نظر شرایط اجتماعی و اقتصادی با یک دیگر فرق دارند، از نظر وسعت و جمعیت و منابع و امکانات نیز، بسیار نابرابرند. فی المثل می توان متذکر شده که مساحت  پهناورترین کشور جهان (اتحاد شوروی) پنجاه میلیون برابر و جمعیت آن دویست و شصت هزار برابر کوچک ترین کشور دنیا (واتیکان) است که فقط چهل و چهار هکتار مساحت و یک هزار نفر جمعیت دارد.

این کشورهای تقریبا یکصد و پنجاه گانه هر کدام وارث تاریخ و تمدن و مواریث اجتماعی و مذهبی و فرهنگی و اقتصادی خاص خود هستند. برخی از آنها تاریخ و تمدن چندهزار ساله دارند. بعضی دارای سابقه ای چند صد ساله اند و گروهی نیز به کلی تازہ پا به صحنه تاریخ گذاشته اند. در هرکدام از جوامع این کشورها، به دست نسل های بی شمار و تحت تاثیر شرایط تاریخی و جغرافیایی و اقلیمی و اقتصادی و فکری و شرایط متعدد دیگری که بر آن جامعه حکم فرما بوده است، روحیه و طرز فکر طرز زندگی خاصی پرورش یافته دارد که غالبا با وضع مشابه آن در جوامع دور و نزدیک دیگر فرق دارد. همان طور که در بسیار موارد زبان و خط و مذهب آنان با یک دیگر متفاوت است.

این جوامع در تمام طول تاریخ غالبا یا فقط با خودشان یا درسطحی وسیعتر با همسایگان بی واسطه خویش سروکار داشته اند و  دنیای خارج از منطقه جغرافیایی آنها برایشان تقریبا ناشناخته بوده و یا با آنها ارتباطی نداشته است. تنها استثنای تاریخی این قاعده، واحد جغرافیایی سرزمینهای خاورمیانه و افریقای شمالی و اروپا است که به عنوان یک منطقه محدود از دنیا، در سیر تحول تاریخی و مدنی خود با یک دیگر، ارتباط مستمر داشته اند.

ولی اکنون با دگرگونی ژرف و بنیادی عصر حاضر همه این جوامع با سنت ها و معیارهای فکری هزاره ها و سده های گذشته خود، با ضوابط خاص اجتماعی و حکومتی خود، با شرایط و امکانات اقتصادی ویژه خود، به صورتی ناگهانی و تقریبا غافلگیرانه در کنار یکدیگر و مقارن با یکدیگر، پا به صحنه واحد "جهانی" گذاشته و خویشتن را اعضای غالبا ناشناخته یک خانواده بزرگ و واحد بشری یافته اند. در عین حال بدین حقیقت آگاه شده اند که دیگر مقررات این خانواده اجازه بازگشت به انزوای گذشته را بدان ها نمی دهد، بلکه از هر کدام از آنان انتظار قبول و ایفای مسئولیت خاص خویش را در برابر اعضای خانواده دارد و در مقابل به آنها اجازه نمیدهد که همین انتظار را از دیگر اعضای خانواده نسبت به خودشان داشته باشند.