صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۲۰)

بحران تمدن

ضرورت تغییر نظام اقتصادی موجود جهان واقعیتی است که از دیدگاه "تئوری " توسط همه سازمانهای صلاحیت دار بین المللی و بسیاری از مقامات جهان صنعتی مورد تائید قرار گرفته است. تعداد کتاب ها، بررسی ها، پژوهش ها، مقاله ها و متون کنفرانس ها که در این باره چه از طرف سازمان ملل متحد و مؤسسات وابسته بدان، چه از جانب مراکز پژوهشی ملی و بین المللی و کارشناسان امور اجتماعی و اقتصادی و استادان دانشگاهها و چه توسط وسایل ارتباط جمعی جهان غرب در سال های اخیر به چاپ رسیده است، آن قدر زیاد است که مجموعه آنها یکی از مهمترین آرشیوهای عصر حاضر را تشکیل میدهد.

اگر به نتیجه گیری های اکثریت قریب به اتفاق این بررسی ها توجه کنیم، باید به حل سریع مسئله ای که در باره پاسخ آن بدین اندازه اتفاق نظر وجود دارد، اطمینان داشته باشیم. با این همه می بینیم که این توافق زبانی تاکنون در میدان عملی جز نتیجه ای بسیار محدود نداشته است و با روند فعلی کارها امید زیادی به خارج شدن وضع از این بن بست در آینده نیز نمی توان داشت.

علت اساسی این اشکال را باید در وضع اجتماعی و اقتصادی ناسالمی جست که امروزه بسیاری از جوامع پیشرفته اسیر آنند و اگر این جوامع نمی توانند در تعدیل این نابسامانی با قاطعیت لازم اقدام کنند، به خاطر این است که روحیه حاکم بر انها غالبا فقط روحیه حفظ تنعم و رفاه افراطی موجود و عدم آمادگی افراد برای گذشت از منافع خصوصی شخصی، در برابر مصالح اجتماعی است.

نویسنده سرشناس فرانسوی ریموند آرون، این وضع را در کتاب خودش به نام "شکوائیه ای بر اروپای منحط"، که اخیرا انتشار یافته است چنین توصیف می کند:

" ... روش بسیاری از مردم ما در برابر اجتماع خود این است که از آن همه چیز را بخواهند ولی بدان هیچ چیز ندهند یا لااقل هیچ چیزی را ندهند که بتواند آنان را از لذتهای ناچیز محروم کند و مستلزم فداکاری و گذشتی باشد... سازمان های دسته جمعی یا صنفی که دائما توقعاتشان در میدانهای بزرگ با تظاهرات پر سر و صدا طنین افکن است، توجه به هیچ چیز را جز تحصیل منافع آنی و کوتاه مدت کسانی که بدان ها رای داده اند، ضروری نمیدانند. بدین ترتیب تمدن لذت طلبی با فاصله گرفتن روزافزون از آینده نگری و یا بی علاقگی به هر چیزی به جز "نفع امروز" حکم محکومیت خود را به زوال امضاء کرده است."

اشکال اینجاست که غالبا به علت تفوق اقتصادی و تکنولوژیک جهان صنعتی، زیان های ناشی از این اقتصادهای ناسالم به حساب جوامع دیگر جهان پرداخت می شود. در تحلیلی جالبی از این وضع، صاحب نظر معاصر دیگر فرانسوی "روژه گارودی" که قبلا از او نقل قول کردم، می نویسد:

"جوامع صنعتی حاضر به صرف نظر کردن از منافعی نیستند که بدانان اجازه می دهد مانند دوران استعماری، جوامع دیگر را از یک طرف به عنوان انبار ذخیره کارگر ارزان قیمت برای شرکتهای چند ملیتی و در عین حال به عنوان تهیه کننده مواد اولیه ارزان و از طرف دیگر به عنوان مشتریان عالی برای خرید تورم ناشی از اقتصاد ناسالم آنها (که بسیار کریمانه تر از تکنولوژی آنان صادر می شود) مورد بهره برداری قرار دهند".