با این
انقلاب کار برای همیشه جنبه استثماری خود را در جامعه ایرانی از دست داد و شرافت
ذاتی و انسانی هر فرد در هر شغل تثبیت شد. هر ایرانی خود را عمیقا انسان شایسته ای
احساس کرد که در عین برخورداری از همه مواهب عدالت اجتماعی ، حقوق بشری و آزادیهای
فردی او نیز پای برجا مانده است.
انقلاب
ایران، دموکراسی سیاسی را که ضامن حقوق افراد بر اساس قانون اساسی است، با
برخورداری عمومی از حقوق پیشرفته اجتماعی و اقتصادی تکمیل کرد. فلسفه اقتصاد
دموکراتیک و دموکراسی اقتصادی ما بر این دو اصلی اساسی تکیه داشت که از یک سو
بیشترین تعداد ممکن از افراد مملکت از رفاه مادی بزرگ بهره مند شوند و از سوی دیگر
در عین این بهره وری حقوق فردی همه آنها اعم از کشاورز و کارگر و صاحبان مشاغل
اداری یا خصوصی و مدیران و روشنفکران و به طور کلی تمام افرادی که در ساختن ایران
آباد و پیشرفته فردا سهیم هستند، محفوظ بماند و مطلقا راهی برای استثمار کسانی که
شرافتمندانه کار می کنند، وجود نداشته باشد.
در
تأمین این اصل کلی تجدید نظری اساسی و انقلابی در معیارها و موازینی که جامعه
ایرانی در وضع کهنه شدہ وعقب مانده این اجتماع بر آنها متکی بود، انجام گرفت و
بنیاد نوین این جامعه بر پایه ای نهاده شد که پنج اصلی کلی عدالت اجتماعی یعنی برخورداری
همه افراد جامعه از حد ضروری غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش را تضمین کند و
حداقل درآمد فردی را به میزانی برساند که او را به تأمین این نیازهای اساسی خود و
خانواده اش قادر سازد.
مفهوم
دموکراسی در اصیلترین صورت آن و در مفهوم لغوی این کلمه از وضع مردم کوچه و بازار
سرچشمه میگیرد. این مردم کاملا حق دارند که همراه با حقوق سیاسی خود برای حقوق
اقتصادی و اجتماعی خویش نیز تضمین بگیرند. زیرا برای انسانی که با گرسنگی و فقر و
بیماری و جهل دست به گریبان است، آزادی سیاسی یک نوع تجمل بیش نیست.
بر این
اساس بود که دموکراسی اجتماعی و دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک ایران تحقق
یافت و اصلاحات بنیانی به صورت دو پایه اصلی انقلاب ایران در زمینه مالکیت ارضی و
در زمینه امور کار و کارگری صورت گرفت. از طرف دیگر مفهوم دموکراسی اجتماعی این
بود که آن مواهب طبیعی که انسان در تولیدشان دخالتی نداشته و کوششی نکرده است، از
قبیل جنگل ها، مراتع، آب ها و رودخانه ها و مواد معدنی اساسی مانند آهن و مس و نفت
و نظایر آن، در تملک خصوصی نباشد. بلکه به نفع پیشرفت و رفاه همه جامعه مورد بهره
برداری قرار گیرند.
در ضمن
دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک ایجاب می کرد که دولت به عنوان نماینده و
مدافع جامعه در هم آهنگی و اداره تولید ملی نقشی اساسی ایفاء کند. نظام نوین جامعه
ایرانی، سرمایه داری صرف را رد می کرد و در عین حال نقش مولد بخش خصوصی را در رشته
های صنعت و بازرگانی و کشاورزی و سایر زمینه های تولیدی نه تنها محفوظ نگاه می
داشت، بلکه مورد حمایت و تشویق قرار می داد. زیرا مفهوم دموکراسی اقتصادی در ایران
پیشرو امروز این است که در چهارچوب رعایت قوانین حاکم بر شرایط کار و اقتصاد، به
تعداد هر چه بیشتری کارفرمای مستقل، اجازه اداره مؤسسات تولیدی و بازرگانی را
بدهد.
همه
اینها اصولی بود که در طرح ریزی مواد مختلف انقلاب شاه و ملت مورد توجه قرار گرفت
و در هر مورد با وضع و اجرای یک یا چند اصل از اصول انقلاب بدین نیازهای حیاتی
جامعه ایرانی پاسخ داده شد.