صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۴)

از توجه به مجموع این واقعیات چه نتیجهگیری می توان کرد؟ نخست این که آگاهی بر سنگینی و دشواری کار میباید به همان نسبت بر قدرت تصمیم و اراده ما بر همت و جسارت ما، بر سرسختی و پافشاری ما بیافزاید. زیرا چنان که گفتیم جنبه دیگر مساله یعنی پائین آوردن هدف رضایت به کسب نتیجهای محدودتر ولو سهلالوصولتر، اساسا برای ما قابل طرح نیست.

دوم این که پیروزی در این مسابقه سرنوشت، نیازمند بسیج همه نیروهای مادی و معنوی، همه ارزشها، همه استعدادها و همه امکانات ملی است. به طوری که هیچ نیروی سازنده و مثبت به هیچ صورت و در هیچ مورد از این بسیج بیرون نماند. آن هم بدین صورت که نه تنها سهم خویش را در مقیاسی عادی به عهده گیرد، بلکه ایفای این سهم را در گستردهترین و قاطعترین صورت آن متقبل شود.

شرایط بسیار مساعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که پشتوانه پیروزی این تلاش سرنوشتساز است، در پرتو تحولات پانزده ساله گذشته و بازتاب آنها در سیاست و اقتصاد کشور، برای ملت ما کاملا آمادہ شده است. فرماندهی قاطع و مصمم که شرط اصلی پیروزی در این پیکار بزرگ است و زیربنای استواری از فرهنگ ملی و ارزشهای پایداری معنوی نبوغ و استعداد ذاتی امید و اعتماد روز افزون و پیوند استوار ملت با مرکز فرماندهی خویش همه اینها به صورت عناصر الزامی این پیروزی در اختیار ما است.

ولی بالاتر از همه این عوامل و مافوق همه امکانات و منابع مادی و معنوی عامل دیگری نیز برای تضمین پیروزی ما، به شرط آن که واقعا خود را شایسته چنین پیروزی نشان دهیم، وجود دارد و آن عنایات خاص و لایزال الهی است که در هر هنگام ملت ما استحاق خود را برای برخورداری از آنها بروز داده، معجزهآسا، شامل حال این ملت شده است. تاریخ هزاران ساله کشور ما با زیر و رو ها و پست و بلندیهای شگرف آن گویای این حقیقت است که تنها در پرتو کرامات پروردگار، این ملت توانسته است بارها و بارها از ضربت‌های نابود کنندهای که نظائر آنها بسیار کشورهای دیگر را از صفحه گیتی برانداخت، سالم و نیرومند سر برآورد و هم چنان به ایفای رسالت جاودانی و انسانی خویش ادامه دهد.

تردید ندارم که اگر این بار نیز ما در راه نیل به هدف مقدسی که بی گمان خواسته خداوندی جز آن نیست، یعنی ساختن آیندهای پرشکوه برای فرزندان این سرزمین و تأمین نیکبختی و سربلندی آنان و پی ریزی جامعه فردای ایرانی به صورت جامعهای برخوردار از ارزشهای معنوی و فضائل اخلاقی همه نیروها و امکانات خویش را بسیج کنیم و به کار گیریم، تائیدات کامله الهی در این راه، ضامن پیروزی ما خواهد بود.

برای من، به عنوان ناخدای کشتی سرنوشت کشورم، در اقیانوس متلاطم جهان امروز، اتکاء به عنایات الهی، اساس و بنیاد همه تصمیمها و تلاشها است و می‌دانم تا وقتی که راه من، راهی باشد که خواسته او است، پیشرفت در این راه، حتمی خواهد بود. احساس قلبی من این است که مشیت کامله خداوندی مرا (که اگر چنین نبود قدرتی جز قدرت عادی یک فرد انسانی نداشتم) به عنوان رهبر این ملت در دوران سرنوشتساز امروز جهان، مأمور ایفای این رسالت فرموده است و تا وقتی که او بخواهد، نه تنها هیچ نیروی سیاسی یا عامل اقتصادی، بلکه حتی هیچ عامل غیر قابل پیشبینی فردی و خصوصی نیز، نخواهد توانست مانع انجام این رسالت شود.

این اعتقاد، ولو با هیچ دیالتیک و استدلال مادی و علمی سازگار نباشد، جزیی از وجود روحی من است. رویدادهای گوناگون و شگرف زندگی من برایم تردیدی نگذاشته است که یک نیروی فوق بشری سرنوشت مرا و ملتم را در راهی که خود مقدار و معین فرموده است، هدایت می کند و همه آن چه انجام میدهم، از آن نیرویی الهام میگیرد که تاکنون ضامن موفقیت این رهبری و جهت دهنده آن بوده است.

همچنان که چندی پیش در مصاحبهای اظهار داشتم، تشخیص من این است که مقدر است مملکت خود را با دید و تصمیمی استوار به جانب هدفی اصیل و بزرگ رهبری کنم و تا آن جا که ممکن باشد، اجازه ندهم مانعی بر سر راه این پیشرفت قرار گیرد. این نقشی است که ایفای آن به عهده من نهادہ شده است و من تا حدی که در توان خویش دارم می‌کوشم تا این رسالتی را که ارادهای فوق اراده بشری به من محول فرموده است با صداقت و ایمان و هشیاری انجام دهم. موقعیت ویژه من که زاده قدرت نظام شاهنشاهی ایران توأم با پیوند خاص با ملت خودم است، به من اجازه آن داده است که در ایفای این رسالت، نیاز به عوام‌فریبیها و بندبازی های سیاسی یا محاسبات کوچک و سازش های کوتاهبینانهای، که دشمن کارهای بزرگ است، نداشته باشم و برای اطمینان خاطرم فقط این احساس  کافی باشد که در انجام رسالت خودم، تا وقتی که مصممانه بدین راه میروم، همواره تحت حمایت کریمانه او هستم. قضاوت آنهایی که به هر ایمان و آرمانی به دیده تردید مینگرند، یا آنهایی که حتی وجود پروردگار را منکر هستند، چه برسد به این که اعمال مشیتش را در سرنوشت انسان‌ها و ملتها باور کنند، برای من مطلقا اهمیتی ندارد.