زنان
تقریبا دو ثلث هشتصد میلیون بی سواد جهان را تشکیل میدهند. در سی و ششمین کنفرانس
بین المللی آموزش که در شهریور ماه سال جاری در ژنو تشکیل شد، اعلام شد که نه تنها
در حال حاضر از هر سه نفر بزرگسال جهان یک نفر از نعمت خواندن و نوشتن محروم است،
بلکه در جوامع متعددی تعداد مهمی از بیسوادان را اختصاصا در قشرهای جوان آنها می
توان یافت. به طوری که در صورت ادامه این وضع، رقم کودکان شش تا یازده ساله ای که
به کلی از سواد و آموزش بی بهره می مانند در سال ۱۹۸۵ در کشورهای جهان سوم به حدود
یکصد و سی و چهار میلیون نفر (نود میلیون نفر در آسیا، سی و پنج میلیون نفر در
افریقا، نه میلیون نفر در امریکای لاتین) خواهد رسید.
برای
خود من موضوع مبارزه جهانی با بی سوادی با یک خاطره تلخ و غم انگیز شخصی همراه
است. یازده سال پیش به هنگام برگزاری کنگره جهانی پیکار با بی سوادی در تهران، در
نطق افتتاحیه خود با استمداد از نیک اندیشی و واقع بینی همه کشورها و ملتها، آن هم
برای هدفی در بالاترین سطح معنوی و اخلاقی جهانی، پیشنهاد کردم که هر کشوری معادل
هزینه نظامی یک روز خود را برای پیشبرد این تلاش بشر دوستانه در اختیار سازمان
یونسکو بگذارد. حساب ساده و منطقی من این بود که اگر چنین اقدامی از طرف همه
کشورها صورت گیرد، در معادلات نظامی آنها تغییری حاصل نخواهد شد. ولی مسلما در
معادله جهل و دانش در جهان دگرگونی شگرفی حاصل خواهد شد.
در آن
موقع این پیشنهاد مورد ستایش و تائید کنگره قرار گرفت، ولی در عمل هیچ پاسخ مثبتی
بدان داده نشد. یک محاسبه ساده کافی است نشان دهد که اگر چنین اقدامی صورت می
گرفت، سرمایه کافی برای از میان بردن بی سوادی به کار می افتاد و نتایج چنین
سرمایه گذاری تمام نسل های آینده را در بر می گرفت.
وضع بی
سوادی در جهان طبعا ارتباط مستقیم با شرایط اقتصادی و اجتماعی نامساعد کشورهای
جهان سوم دارد. این کشورها عموما کوشش فراوانی در راه مبارزه با این آفت اجتماعی
خود به کار می برند که گاه بسیار سنگین تر از حدی است که سطح درآمد کلی آنها اجازه
می دهد. و با این وصف، نیازمندیهای فراوان همه جا بر نتایج این کوشش ها غلبه دارد.
طبق حساب های یونسکو افزایش هزینه های آموزشی جهان سوم تقریبا سه برابر سریع تر از
رشد درآمد ملی آنها در دهه ۱۹۵۰ بوده و از ۱۹۶۰ به بعد نرخ رشد این هزینه ها بیش
از دو برابر نرخ رشد درآمد ملی بالا رفته است. یکی از مشکلات اصولی جهان سوم در
این راه کمبود کادر آموزنده است. در این مورد حساب شده است که برای حداقل پاسخ
گویی بدین نیاز، افریقا به دویست و چهل و هفت هزار و امریکای لاتین به چهار صد و
چهل و پنج هزار و آسیا به هفتصد و پنج هزار آموزگار اضافی احتیاج دارد.
مسائل
ناشی از محیط زیست یکی دیگر از مهم ترین مسائلی است که امروزه جهان بشری با آن
مواجهه است.
خراب
کردن و آلوده کردن محیط زیست که در گذشته به علت محدودیت عوامل و شرایط آن اصولا
مسئله قابل طرحی نبود، امروزه با توسعه بی سابقه صنعت و مصرف روزافزون انرژی و
بهره برداری افراطی از منابع طبیعی به صورت مسئله ای درآمده است که مستقیما با
سرنوشت بشریت ارتباط دارد. بنابراین هر گونه راه حل آن نیز الزاما باید جنبه جهانی
داشته باشد. شاید انهدام تعادل نباتی جهان یکی از مهمترین عوامل عدم تعادل محیط
زیست باشد.