واقعیت
این است که برتری کنونی جهان صنعتی با آن که حقا مورد احترام و ستایش است، نماینده
یک امتیاز طبیعی و مسلم که حق "سروری" برای آن ایجاب کند، نیست. بلکه
فقط نماینده آن است که در دوران بخصوص کنونی از تاریخ جهان، این گروه ایفاء کننده
نقشی است که پیش از آن ملل دیگری نیز در دوران خاصی شکوفایی خود را ایفاء کرده
اند.
اگر
جهان ما با کوتاه بینی ولی بر اساس یک تکنولوژی مترقی بخواهد روزی از سلاحهای
مخرب دســـــته جمعی استفاده کند، از دنیایی که از زیر خاکستر آن برخیزد کدام
تمدن سر بر خواهد زد؟ شاید این رسالت را یکی از ممالک ظاهرا عقب افتاده فعلی ایفاء
کند.
از نظر
تحلیل تاریخی ممکن است تذکر این نکته لازم باشد که تمدن کنونی جهان صنعتی بیش از
همه تمدنهای گذشته بر عامل قدرت مادی تکیه دارد و اساسا استفاده از همین قدرت مادی
بود که توسعه و نفوذ جهانی اروپا را در عصر استعماری باعث شد. آنچه کشتیهای جنگی و
سربازان و گاه هم راهزنان دریایی اروپایی را بر ملتها و سرزمینهای پهناوری در
سراسر جهان مسلط کرد، قدرت توپ های آنها بود که ملتهای دیگر وسیله جوابگویی بدان
ها را نداشتند.
در این
باره صاحب نظر فرانسوی روژه گارودی، که شهامت او در محکوم کردن تعبیرات یک جانبه و
مغرضانه تاریخ نویسان جهان غرب در مورد ایران و یونان و به طور کلی سیر تحولی
روابط تاریخی تمدنهای شرق و غرب شایان ستایش است، در کتاب خودش به نام گفتگوی
تمدنها می نویسد:
"...
تاریخ واقعی تمدن غیر از تاریخ استیلا طلبی غرب استعماری است. زیرا این استیلا بیش
از ان که زاده برتری فرهنگی و مدنی باشد، حاصل استفاده نظامی و تجاوز کارانه از
قدرت تخریبی سلاحهای زمینی و دریایی است."
ضرورت
تعدیل نظام نامتعادل و غیر عادلانه کنونی از همان فردای جنگ دوم و حتی پیش از آن
که موج استعمار زدایی دهه شصت سازمان ملل را در بر گیرد، احساس شده بود. در مقدمه
منشور ملل متحد گفته شده است:
ما ملت
های عضو سازمان ملل متحد تصمیم خود را به تسهیل ترقی اجتماعی و برقراری بهترین
شرایط زندگی در محیط صلح و تفاهم جهانی و ایجاد سازمان های بین المللی برای کمک به
ترقی اقتصادی و اجتماعی همه ملتهای جهان اعلام می داریم اعلامیه
جهانی حقوق بشر که اندکی بعد توسط سازمان ملل متحد تنظیم شد و همه کشورهای عضو
سازمان بر آن صحه نهادند، مفهوم این ترقی اجتماعی و اقتصادی همه ملتها را مشخص
کرده است. ماده بیست و دو اعلامیه حاکی است که:
"هر
انسانی به عنوان عضو جامعه بشری، دارای حق برخورداری از تأمین اجتماعی است. لازمه
این تأمین بهره گیری او از کلیه حقوق اجتماعی و حقوق فرهنگی است که ملازم با شرافت
انسانی اوست. این نظر می باید از راه کوشش ملی و همکاری بین المللی تامین
شود".
ماده
بیست و پنج اعلامیه تصریح می کند که: "هر انسانی حق مسلم برای برخورداری از
یک سطح زندگانی کافی به منظور تامین تندرستی و رفاه خود و خانواده اش، بخصوص در
زمینه غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت، و خدمات لازم اجتماعی را دارد".
ماده
بیست و شش اعلامیه حاکی است که:
"هر
انسانی حق برخورداری از آموزش دارد. آموزش باید لااقل در موارد اولیه و اساسی
رایگان باشد و آموزش فنی و حرفه ای تعمیم یابد."
ماده
بیست و هشت اعلامیه صراحت دارد که:
"هر
انسانی حق دارد بخواهد که در زمینه اجتماعی و در زمینه بین المللی، نظمی برقرار
باشد که حقوق و آزادی های مصرحه در این اعلامیه در آن به صورت کامل رعایت
گردد".
بدین
ترتیب منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر به طور روشن و بی هیچ ابهامی برای
هر فرد بشری این حق مسلم را پذیرفته است که از غذا، پوشاک، مسکن، بهداشت، آموزش،
تامین اجتماعی و حقوق اقتصادی در حد قابل قبولی برخوردار باشد و تأمین این حقوق در
عین حال که از وظایف خاص ھر کشور شمردہ شدہ یک وظیفه بین المللی نیز اعلام شده است
که انجام آن مستلزم همکاری جهانی است. اعلامیه در این مورد صراحت دارد که:
"...
باید در زمینه بین المللی نظمی برقرار گردد که ضامن تامین این حقوق باشد".
این
اعلامیه توسط کشورهای بنیانگذار سازمان ملل متحد و بعد از آن توسط عموم کشورهای
دیگری که به عضویت این سازمان درآمدند، امضاء شد و بدین ترتیب اجرای مفاد آن به
صورت تعهدی ملی و قانونی برای همه آنها درآمدند.
کشور
ما به عنوان یکی از بنیانگذاران این سازمان از امضاء کنندگان اعلامیه ای بود که
مواد آن پیشاپیش مورد تأئید ما قرار گرفته بود. زیرا خود من در سال های آخر جنگ
دوم جهانی و مدتی پیش از ایجاد سازمان ملل متحد و تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر
همین اصول را درست به همین صورت یعنی ضرورت تأمین پنج اصل، غذا، پوشاک، مسکن،
بهداشت و آموزش برای هر فرد ایرانی اعلام داشته بودم.