صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۵.۱.۹۶

(۲۹)

این سیر بی وقفه ایران نوین در راه پیشرفت چنان که گفته شد با قیام ملی ۲۸ امرداد ۲۵۱۲ (۱۳۳۲ خورشیدی) آغاز شد و از ششم بهمن ۲۵۲۱ شاهنشاهی (۱۳۴۱ خورشیدی) پا به مرحله قاطع خود گذاشت. رستاخیز ۲۸ امرداد، ملت ما را که در مسیر رویدادی تحمیلی از راه اصلی خود دور می شد، به مسیر اصیل و تاریخی خودش بازگردانید و انقلاب ششم بهمن مرحله تازه ای را در این مسیر فراروی ملت ایران گذاشت. مدت کوتاهی که از آن تاریخ می گذرد کافی بوده است تا اساس نظام کهنه شده جامعه ایرانی را که به هیچ رو با مقتضیات عصر نو سازگار نبود، به کلی دگرگون کند و همراه با پی ریزی نظامی نوین و مترقی تمام آثار و مظاهر منفی و مخرب گذشته را از میان بردارد و عوامل مثبت و سازنده ای را که پدید آورنده ایران نو هستند، جایگزین آنها سازد.

انقلاب بنیادی ایران که هرگز متوقف نمی شود و به همین جهت شش اصل نخستین آن اکنون به نوزده اصل رسیده است، در مدت پانزده سال کشور ما را از نظر ضوابط پیشرفته اجتماعی در صفوف مقدم کشورهای مترقی جهان قرار داد. دموکراسی پیشرو سیاسی با دموکراسی اقتصادی و اقتصاد دموکراتیک ترکیب شد و عدالت اجتماعی عدالت قضایی را تکمیل کرد. وحدت ملی به صورتی قاطع اعاده گردید و تفرقه و پراکندگی جای خود را به پیوستگی استوار ملی داد. امنیت در نیرومندترین مفهوم آن به کشور بازگشت. نیروی دفاعی ما بدل به یکی از مجهزترین ارتش های جهان شد.

نهضت سازندگی و آبادانی شرق تا غرب و شمال تا جنوب مملکت را فرا گرفت. صنعت و کشاورزی و بازرگانی کشور چنان رونق یافت که رشد اقتصادی سالانه ایران در اولین مقام جهانی قرار گرفت. سیستم فئودالی و مالکیت های بزرگ جای خود را به مالکیت کشاورزان آزاد و تعاونی های کشاورزی و شرکتهای سهامی زراعی داد. کارگران ایران مشمول مترقی ترین قوانین کارگری جهان شدند. هم صاحب سهم کارخانه و هم به اشکال مختلف تا ۲۰٪ سهیم در منافع کارخانه گردیدند. پوشش آموزش و پرورش جامعه ایرانی را در برگرفت و جهاد پیکار با بیسوادی تا دور افتادہ ترین روستاهای کشور گسترش یافت. زنان ایرانی با برخورداری از حقوق کاملا مساوی با مردان پا به صحنه اجتماع ایران گذاشتند. شبکه پیشرفته بهداشت در خدمت سراسر شهرها و روستاها در آمد. منابع اساسی ثروت مملکت از راه ملی شدن در اختیار همه مردم قرار گرفت و حاکمیت کامل و مطلق ملی بر منافع اقتصاد مملکت برقرار شد.

ارتجاع و بیگانه پرستی برای همیشه سرکوب گردید و همراه آن دفتر خرافات و فساد نیز بسته شد. فرهنگ ملی شکوفایی خود را بازیافت و ارزش های جاودانی تمدن ایران دیگر باره به درخشش در آمد. اصل عدم تمرکز و مشارکت عمومی اساس نظم اجتماعی ایران نوین قرار گرفت.

دولتهای لرزان و ناتوان جای خود را به دولتهای پایدار و مجری نیرومند قوانین دادند. سازمان حزبی پیشرو و مجهز رستاخیز ملت ایران، به صورت یک حزب مترقی و فعال به وجود آمد. سیاست مستقل ملی ایران همراه با تضمین منافع بین المللی کشور، حیثیت و مقام جهانی ما را به عالیترین سطح بالا برد و در پرتو همه این پیروزی ها، احساس حقارت، شوم و ویرانگر، جای خود را به غرور ملی، به سر بلندی و اعتماد، به اراده سازندگی و افرینندگی، به بلند پروازی و آینده نگری داد.