بخش
دوم
ایران
در عصر انقلاب
در
دنیایی که دورنمایی از آن را با جنبه های مثبت ومنفی بنیادی آن توصیف کردم، کشور
ما بزرگترین آزمایش تاریخ خویش را در راه دستیابی به "تمدن بزرگ" آغاز
کرده است.
توضیحات
صفحات گذشته از آن جهت ضرورت داشت که چنان که قبلا گفتم می باید ملت ایران به
درستی با وضع جهان خود و با شرایط و عوامل گوناگونی که بر آن حکم فرماست، آشنا
باشد تا بتواند به مقتضای سیاست کلی انقلاب ایران که گام برداشتن در پیشاپیش حوادث
است، در جریان تلاش سازنده خویش با آگاهی کامل آماده رویارویی با مشکلات و مسائل
گوناگونی باشد که خواه ناخواه در این راه در پیش خواهد داشت.
بر
اساس چنین آگاهی انقلاب ایران نه تنها انقلابی پیروز است، بلکه اصولا محکوم به
پیروزی است. زیرا این انقلاب سرنوشت ساز است که در عین آینده نگری پیوندی ناگسستنی
با گذشته دارد و همراه با بهره گیری از دستاوردهای دانش و فن بشری، از ارزش های
اصیل و جاودانی و میراث کهن خويش مایه می
گیرد. ما فردای شکوه مند ایران را بر اساس انقلاب امروز آن پی ریزی کرده ایم و
ایمان داریم که از این راه ملت ایران نه تنها آینده خود را تضمین می کند، بلکه
ایفای سهم خویش را در بهبود وضع جهانی نیز - تا آن جا که مربوط به این کشور و ملت
است - آگاهانه می پذیرد.
احساس
ما این است که اصول فکری و عملی این انقلاب نه تنها پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه
ایرانی است، بلکه میتواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای مشابه در دیگر جوامع جهان نیز
باشد. با این همه هیچ اصراری به اراده سرمشق به دیگران نداریم. زیرا عقیده داریم
که هر ملتی در انتخاب راه خویش و یافتن پاسخ های لازم به مسائل خاص خود بر اساس
اصول و شیوه هایی که آنها را برای خویش مناسبتر تشخیص میدهد، صلاحیت و اختیار کامل
دارد.
انقلاب
ایران یک ضرورت تاریخی بود. برای این که جامعه ایرانی را از صورتی قرون وسطایی به
صورت یک جامعه پیشرو و کوشای جهان امروز در آورد. همچنان که کودتای سوم اسفند ۲۴۷۹
(۱۲۹۹ خورشیدی) ضرورتی تاریخی بود. برای
این که اصولا کشور مستقلی به نام ایران در روی نقشه دنیا باقی بماند. بدون چنین
کودتایی اساسا از وجود جامعه ای حاکم بر سرنوشت خود در این سرزمین اثری نمی ماند.
ولی بدون انقلاب اجتماعی ایران نیز این جامعه امکانی برای جبران عقب ماندگی همه
جانبه خویش از جهان مترقی نمی یافت. بنیانگذاری کشوری نو به نام ایران عصر جدید و
پی ریزی جامعهای نو به نام جامعه پیشرو و انقلابی ایران، دو شرط الزامی برای
انتقال تاریخی ملت ما از مرحله انحطاط به سر منزل پر شکوه "تمدن بزرگ"
بود.
طبق
برنامه ها و پیش بینی های ما جامعه ایرانی در آخرین دهه قرن بیستم به سال ۲۵۵۰
(خورشیدی ۱۳۷۰) پا به دوران این تمدن خواهد گذاشت و با این حساب راهپیمایی تاریخی
ملت ایران از تاریکی به روشنائی و از انحطاط به عظمت، تنها مستلزم گذشت دو ثلث یک
قرن، یعنی کمتر از حد متوسط طبیعی عمر یک نسل بوده است. برای یک ایرانی که در
روزهای پیش از اسفند ۲۴۷۹ (۱۲۹۹خورشیدی) در
یکی از بدبخت ترین و ضعیف ترین کشورهای جهان دیده به هستی گشوده، امکان آن وجود
دارد که در همین [کشور] به عنوان یکی از سعادتمندترین و پیشرفته ترین ممالک دنیا،
چشم از جهان فرو بندد. برای درک بهتر شرایط و عواملی که انقلاب شاه و ملت را در
جامعه ایران به وجود آورد، مروری کلی در چگونگی تحولی ایران نوین ضروری است.