صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱.۹۶

(۱۰۰)

در زمینه دانش و ادب و هنر، نقش بشری فرهنگ ایران چنان آشکار است که یکی از واقعیات مسلم تاریخ تمدن تلقی شده است. ادبیات ایران که یکی از بدیع ترین ارمغان های این ملت به تمدن و فرهنگ جهان است، مالامال از معنویت و بشردوستی و محبت است و به خصوص این پیام پر شکوه در ادبیات عرفانی ایران، به اوج جهانی خود می رسد. هنر ایران جلوه گاه دائمی عشق به زیبایی است. فلسفه و حکمت ایران نیز هرگز جز بر پایه خرد و اخلاق و معنویت متکی نبوده است.

جلوه ای دیگر از ارزش های جاویدان ایران، جنبه جهان بینی و جهان اندیشی روح ایرانی یعنی این احساس عمیق است که سرنوشت زادگان بشر به یکدیگر پیوسته است و نیک بختی هیچ ملت و قومی از نیک بختی دیگران جدا نیست. در این باره گویی قوم ایرانی از آغاز برای خود رسالتی قائل بوده که خویش را متعهد به ایفای آن دانسته و هرگز نیز از پذیرش مسئولیتهای آن سر باز نزده است.

روح اغماض مذهبی معروف ایرانی که این کشور را همواره پناهگاهی برای پیروان آئین ها و معتقدات مختلف ساخت و آئین کشورداری شاهنشاهی هخامنشی که نخستین جامعه "مشترک المنافع" جهان را در قلمرو این شاهنشاهی پدید آورد و نقش بارز ایران در آمیزش دائمی فرهنگ ها و اندیشه های هنرهای شرق و غرب برای ایجاد و ارائه فرهنگ و اندیشه و هنر جهانی و موج پیوسته و گسترده ایرانیانی که در درازای قرون، دانش و فرهنگ ایران را با خود به سرزمینهای پهناوری از جهان بردند تا آن را با فرهنگها و دانش های محلی در آمیزند و نقش بارزی که ایرانیان به گفته محققان و مورخان بزرگ عالم اسلام در عالم تمدن اسلامی ایفاء کردند، همه نمودارهایی از این جنبه جهان بینی روح ایرانی است.

نقش ایرانیان در گسترش تمدن بزرگ اسلامی نقشی است که اختصاصا شایان تذکر است. از همان هنگامی که پیامبر بزرگ اسلام به دانش دوستی ایرانیان به صورتی بسیار تجلیل آمیز اشاره فرمود، در واقع ایفای این رسالت در جهان اسلام برای مردم ایران نوعی فریضه مذهبی به شمار آمد. این وظیفه پر افتخار را نبوغ ایرانی در تمام طول تاریخ اسلام تا به امروز با حد اعلای علاقه و ایمان انجام داده، چنان که میراث مدنی ایرانی مسلمان به صورت جزء تجزیه ناپذیری از میراث تمدن اسلامی درآمده است.

واقعیت تاریخی گواهی می دهد که اندیشه و تمدن ایرانی تقریبا هرگز با خود خواهی سر و کار نداشته و به خلاف بسیاری از دیگر تمدنهای جهان، خود را درون مرزهای جغرافیایی یا نژادی و یا مذهبی زندانی نکرده است. از نظر فرهنگ ایران، حق عدالت تجزیه ناپذیر است و اگر امروز ما روش بین المللی خود را به احترام به حقوق انسانی همه جوامع بشری و حاکمیت ملی آنها و حتی همه مرامهای آنان اعلام داشته ایم، در واقع از اصلی پیروی کرده ایم که از ارزشهای همیشگی تمدن ایرانی است و در تحلیل جامعی از آنها "کر گلینگر " مورخ بلژیکی میگوید:

" درژرفای روح و فرهنگ ایرانی هميشه این احساس نهفتــه بوده است که فرد وجودی مجزا نیست که خود خواهانه تنها به سرنوشت خویش بیندیشید، بلکه در عین حال یک سرباز و یک کارگر پرودگار است که باید کوشش مداومش به پیروزی خوبی و حقیقت نه تنها برای خودش بلکه برای تمام جهان منجر شود. از دیدگاه تمدن ایرانی هر زندگی انسانی دارای یک ارزش عمیق و یک عامل رشد انسانیت و تکامل در صورت جهانی آن است".