صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱.۹۶

(۱۳۲)

میل دارم این مبحث را با حیاتی ترین مسئله مربوط به معنویت و فرهنگ که اصولا زندگی روحی هر جامعه بدان وابسته است، تکمیل کنم و این بحث را به عنوان حسن ختام با آن پایان دهم. این مسئله ایمان مذهبی و لزوم تقویت هر چه بیشتر آن در همه قشرها و سطوح جامعه ایرانی است.

معتقدات مذهبی، روح و جوهر حیات معنوی هر اجتماعی است. زیرا بدون این پشتوانه استوار، هیچ اجتماع، هر قدر هم از نظر رفاه مادی پیشرفته باشد، جز اجتماع سر گشته و راه گم کرده نخواهد بود. ایمان واقعی بزرگترین ضامن سلامت روحی و استقامت اخلاقی و بالاترین نیروی پاسدار هر فرد انسانی در مواجهه با مسائل و مشکلات بزرگ و کوچک زندگی و در عین حالی تواناترین نگاهبان معنوی هر جامعه است. هیچ اجتماعی نمی تواند به بهانه هیچ اصل ایدئولوژیک، خود را از این عامل الزامی قوام و دوام جوامع انسانی، بی نیاز بشمارد و هر تلاشی نیز که تاکنون در این راه صورت گرفته، تلاشی بی نتیجه بودہ است.

ملت ما از این سعادت بزرگ بهره مند است که در لوای مترقی ترین و عالیترین اصول مذهبی، یعنی اصولی آئین مقدس اسلام قرار دارد. این آئینی است که موازین و تعالیم عالیه آن کامل ترین پیشرفتهای مادی و معنوی بشری را در بر می گیرد و در هر مرحله از رشد اجتماعی میتواند عالیترین راهنمای فرد و جامعه باشد. افتخار انقلاب ما و راز توفیق کامل آن نیز در همین است که سراسر اصول این انقلاب از روح و جوهر تعالیم عالیه اسلامی الهام گرفته است.

بدیهی است مفهوم واقعی اسلام با سوء استفاده مغرضانه یا عوام فریبی و یا ارتجاعی از موازین آن، سازگاری ندارد و تمام تشبثاتی که در این زمینه انجام میگیرد (و متاسفانه جامعه خود ما چه در طول تاریخ گذشته خود و چه در عصر ما، بارها قربانی همین تشبثات قرار گرفته است) درست در جهت مقابل روح و مفهوم حقیقی اسلام است. آن چه هدف اساسی ما در ساختمان جامعه امروز و فردای ایران است، تعمیم و تسجیل هر چه بیشتر همین روح و مفهوم واقعی اسلام در این اجتماع است تا بر اساس آن، جامعه ایرانی عصر "تمدن بزرگ" یک جامعه واقعا با ایمان، منزه، پاک و به حد اعلی برخوردار از معنویات باشد.

بدیهی است ما به همه عقاید پیروان مذاهب دیگر نیز که در کشور ما زندگی می کنند و جزء جدایی ناپذیر جامعه ایرانی به شمار می روند، احترام می گزاریم. زیرا هر ایمانی شایسته احترام است. آن چه شایسته احترام نیست، جامعه ای است که ایمان را از خود طرد کرده باشد.