صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱.۹۶

(۱۰۶)

می دانیم که آنارشیست ها و نیهیلیست ها و دیگر گروههای افراطی که متأسفانه همواره مدافعانی در میان جوامع پیشرفته می یابند، مخلوق جهان رو به توسعه نیستند. بلکه آفریده خود آن جوامع هستند. برای اینان هدف مشخص فقط ویرانگری و از هم پاشیدن ارزش های استوار اجتماعی است. برای چه؟ این پرسش است که خود آنان نیز نمی توانند بدان پاسخی دهند. زیرا برنامه کارشان در همان قسمت منفی و مخرب پایان میپذیرد.

اخیرا کتابی به نام "بین الملل تروریستی" در اروپا انتشار یافت که حاوی بیلان موحشی از توسعه روزافزون این آفت اجتماع عصر ما بود. در این گزارش با نقل شواهد فراوان، روشن شده است که چگونه نابسامانی اخلاقی بسیاری از جوامع پیشرو و بی اعتبار شدن ارزش های دیرینه آنهاست که مخلوق وحشتناکی را به نام تروریسم آفریده است و آن را به نحو روزافزونی پرورش میدهد. تنها در ده ساله اخیر بیش از پنج هزار حادثه تروریستی در اخبار وسائل ارتباط جمعی جهان ثبت شده است. این فهرست شوم که قسمتی از آن مربوط به آدم کشی سیاسی، گروگانگیری، باج خواهی، تهدید و ارعاب و قسمتی دیگر به طور ساده مربوط به دزدی از بانکها و ربودن علنی پول دیگران و آدم کشی در روز روشن و در وسط شهرهاست، نماینده یک خشونت ساده و غریزی نیست، بلکه خشونتی حساب شده و منطبق با سیستم و تاکتیک منظم است. خشونت نظم یافته ای است که طبعا پاسخ هایی خشن تر را ایجاب می کند و بدین ترتیب همه جامعه را با "تصاعد خشونت" مواجه می سازد. امروزه ترور در بسیاری از جوامع پیشرفته به صورت "علمی" در آمده است که مانند کوره های آدم سوزی نازیها، بر اساس استفاده از تکنیکها و شیوه های حساب شده استوار است.


یک پدیده نامطلوب دیگر به وجود آمدن "بین المللی" به نام معتادان مواد مخدر، هیپی ها، منحرفان جنسی و نظایر آنهاست. این پدیده که تقریبا همیشه قربانیان خود را از میان نسل جوان بر می گزیند، چه ارمغانی برای بشریت همراه آورده است؟ نیروها، قریحه ها و استعدادهای این جوانان که غالبا به سبب برخورداری آنها از امکانات مساعد و گاه بسیار ممتاز خانوادگی و آموزشی حقا می تواند در راه پیشرفت واقعی اجتماع به کار گرفته شود، در این شرایط جز انحطاط و زوال تدریجی تمدن چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ و وجود اینها گویای چه واقعیتی به جز سقوط ارزش های معنوی دیرینه، بی بند و باری، هرج و مرج، آسان گیری و بی قیدی، یعنی رواج آن "آلودگی اخلاقی و اجتماعی" محیط زیست بشری است که شاید به مراتب خطرناکتر از آلودگیهای فیزیکی این محیط زیست باشد؟

تمدن ها و فرهنگها، تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی تاریخ، معتقدات و اندیشه ها و به طور کلی همه آن عواملی که مدنیت بشری بر پایه آنها استوار شده است، هیچ کدام زاده کار راحت طلبان و محافظه کاران نیستند. زاده اراده و ایمان مردمی هستند که از آرمانهای بزرگ برخوردار بوده اند. تاریخ که بنا به گفته معروف همواره تکرار می شود، گواه آنست که اگر زیربنای اخلاق و فرهنگی تمدنی سست شود، قشر مادی آن هر قدر هم پر زرق و برق و چشمگیر باشد، قادر به نگاهداری بنا نخواهد بود.

این درس را تاریخ در مورد تمدن درخشان یونان، تمدن پر شکوه رم، تمدن کهن چین، تمدن قرون اولیه اسلامی و در مورد دوره های متعددی از تاریخ کشور خود ما به ما آموخته است. امروز همه می دانیم که زوال این تمدن ها درست در هنگامی صورت گرفت که تنعم و رفاه مادی مردم آنها غالبا به اوج خود رسیده بود، حتی دانش و اندیشه و هنر و ادب آنها در سطحی عالی بود، ولی دیگر از آن زیر بنای اخلاقی که ارزش های استوار آن، این رونق مادی و فکری را پدید آورده بود، اثری نبود.