صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱.۹۶

(۱۰۳)

اگر من در این مورد بحث را بصورت یک جمله معترضانه مطرح می کنم، منظورم بررسی و تحلیل تاریخی نیست که طبعا در صلاحیت مورخان و محققان این رشته است، بلکه از آن جهت است که هر فرزند ایرانی می باید رها از آن " عقده حقارت" که از دیر باز در ایجاد آن کوشش شده است، با ماهیت واقعی تاریخ شاهنشاهی ایران آشنا باشد و آن را از دیدگاه واقع بینی تاریخی و نه از نظرگاههای یک جانبه دیگران درک و قضاوت کند.

دومین آزمایش بنیادی ارزش های تاریخی ما، حمله عرب بر ایران و انقراض شاهنشاهی شکوهمند ساسانی بود. در این آزمایش، آئین بزرگ اسلام که اساس یکتاپرستی آن با اندیشه و معتقدات دیرینه ایرانیان در همین زمینه نزدیکی بسیار داشت، مورد استقبال و قبول صمیمانه اکثریت ایرانیان قرار گرفت. ولی در مقابل، این فرهنگ و اندیشه ایرانی بود که در طول قرون رکن استواری از مدنیت جهان اسلامی را تشیکل داد. در عین حال با وجود این همبستگی عمیق مذهبی و فرهنگی، ایران وابستگی سیاسی را که متضمن نفی هویت ملی بود، نپذیرفت و کشور اسلامی مستقلی را در خارج از امپراتوری عرب تشکیل داد که زبان رسمی آن نیز زبان فارسی و نه عربی، بود.

آزمایش سهمگین بعدی، یعنی تاخت و تاز مغول یک فاجعه صرفا ویرانگر و مرگبار بود که هیچ پشتوانه مذهبی یا فرهنگی و یا مدنی نداشت. این آزمایش مهلک، در چنین مقیاسی و با چنین ابعادی احتمالا مورد مشابهی در تاریخ جهان ندارد و اگر یادآوری این فصل واقعا غم انگیز تاریخ ایران توجیهی داشته باشد، تذکر این واقعیت است که حتی این بسیج همه جانبه و وحشیانه نیروهای اهریمن در یکی از سهمگین ترین قدرت نمایی های آن نیز نتوانست بر نیروی روحی شکست ناپذیر ایرانی استیلا یابد و پس از کوتاه مدتی، بار دیگر این نیرو، پیروزمند و پر شکوہ سر بر افراشت تا ایفای رسالت آفرینندگی خویش را از سر گیرد.

ولى "آزمایشهای بزرگ" تاریخ ایران و ارزش های آن بدین مورد سومین پایان نیافت. زیرا آزمایش چهارمین با چهره ای به ظاهر آرامتر ولی با ابعادی مخرب تر و عمیق تر در انتظار این کشور بود. گویی این بار اهریمن با توجه به شکستهای پیشین خود، روش خویش را بکلی دگرگون کرده و شیوه ای استادانه تر و حساب شده تر در پیش گرفته بود.

این تاکتیک، حمله غیرمستقیم به هویت ما و ارزش های بزرگ آن از راه سیر انحطاطی بود که از آغاز قرن نوزدهم دامنگیر این کشور شد و صد و بیست سال ادامه یافت و در خلال آن وضع ملت ایران، از تمام جهات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به چنان مرحله ای از ضعف و زوال رسید که شاید ویرانی های وحشیانه مغول در برابر آن ناچیز بود، زیرا این بار نه فقط وجود جسمانی آن، که بنیاد روحی و معنوی هویت ایرانی آماج قرار گرفته بود.

با این همه چنان که قبلا گفتم چهارمین و آخرین آزمایش بزرگ اهریمن نیز با شکست رو به رو شد و مسلما ایران " تمدن بزرگ" که جلوہ گاہ پر شکوہ پیروزی یزدانی خواهد بود، دیگر ھرگز فرصت تکرار آزمایشی را از این گونه نخواهد داد.


هم چنان که گفتم "تمدن بزرگ" ما در عین اتکاء به این ارزش های جاودان ملی باید فرا گیرنده بهترین ارزش های تمدن ها و فرهنگ های دیگر نیز باشد. که طبعا مهمترین آنها در عصر ما تمدنی است که جهان غرب عرضه کرده است. این تمدن مسلما از جنبه مادی، نیرومندترین تمدنی است که تاکنون به دست بشر به وجود آمده است و از نظر کیفیت فرهنگی و هنری نیز پدید آورنده قسمتی از عالیترین دستاوردهای آفرینندگی انسانی است.

ملت ما چه امروز و چه در آینده می باید در حد گسترده ای از دستاوردهای مادی و معنوی این تمدن پیشرفته در راه کمال خود بهره بر گیرد. با این همه پذیرش یکپارچه این تمدن برای ما قابل قبول نیست. زیرا تمدن غربی در حال حاضر، به همان اندازه که جنبه های مثبت و ارزنده دارد، دارای جنبه های منفی و نامطلوبی نیز هست که اقتباس آنها نه تنها برای ما مفید نیست بلکه خطرناک است و جامعه ما باید با کمال هشیاری از این خطر دور نگاه داشته شود.