صفحات

جستجو در مندرجات کتاب

۶.۱.۹۶

(۷۸)

تشکیلاتی که بدین ترتیب باید منابع فکری و مادی کشور آن بسیج شود، ملی ترین تشکیلاتی است که تاریخ ایران به یاد دارد. زیرا این سازمانی است که عموم افراد ملت ایران، با حفظ همه آزادی های فردی و اجتماعی خود در آن شرکت دارند. رسالت اصلی حزب این است که یک مکتب بزرگ آموزش سیاسی و اجتماعی و فلسفی (البته جنبه فلسفی انقلاب و نه به معنی اعم آن) باشد و روحیه اجتماعی فکر کردن و اجتماعی بودن را جایگزین روحیه انفرادی سنتی سازد که یکی از آثار دوران فئودالی است و باید در جامعه پیشرو امروز ایران، صورت افراطی آن از میان برود.

احزابی که پیش از ۲۸ امرداد ۲۵۱۲ (۱۳۳۲ خورشیدی) وجود داشتند، به خصوص در زمانی که کشور در اشغال بیگانه بود، متأسفانه یا برای تأمین مصالح بیگانگان و یا برای مقاصد خاص و معینی که جنبه موقتی داشت، ایجاد شده بودند و در هر دو صورت ریشه ای در میان ملت ایران نداشتند. علت از میان رفتن آنها نیز همین بود که چون با منافع خارجی آمده بودند، با همان منافع نیز می رفتند و یا چون مقاصد خاصی آنها را به وجود آورده بود، همان مقاصد نیز به عمرشان پایان میداد. احزابی که بعد از ۲۸ امرداد به وجود آمدند، البته جنبه کاملا ملی و ایرانی داشتند ولی چون با پیروی از شیوه غربی ایجاد شده بودند، در سیستم حزبی کشور یک گروه در اکثریت بودند، یعنی دولت را در دست داشتند و گروه دیگر که اقلیت را تشکیل می دادند، با آن که مسلما بسیاری از ایرانیان پاک دل و میهن پرست و خوش فکر جزء آنها بودند، از شرکت مؤثر در کارهای سیاسی و اداری کشور دور می ماندند.

شاید چنین وضعی برای جوامعی که سیر تکاملی خود را به صورتی تدریجی و منظم در مدتی طولانی انجام داده اند، قابل قبول باشد ولی از نظر جامعه ما که در سیر شتاب آمیز پیشرفت خود به بهره گیری از همه نیروها و تمام استعدادها و استفاده از کلیه امکانات و منابع انسانی خود احتیاج دارد، یقینا قابل قبول نیست و نمی توان پذیرفت که بسیاری از افراد برجسته و صادق و صالح به دلیل عدم عضویت در حزب اکثریت، از شرکت مؤثر در انجام وظیفه بزرگ سازندگی کشور محروم بمانند. با تأسیس یک حزب واحد ملی، به تمام گروه ها و افراد از هر طبقه و با هر طرز فکر و سلیقه و روحیه فرصت شرکت در مسابقه شایستگی، در شرایطی کاملا مساوی داده شده و همه مشاغل و مقامات سیاسی و اداری مملکت در اختیار عموم قرار گرفته است. بدین ترتیب اکنون دیگر تنها شرط موفقیت هر فردی در احراز این مناصب، لیاقت و استعداد و علاقه و پشتکار اوست.

البته مفهوم "حزب واحد" این نیست که در داخل آن تحرک و اختلاف سلیقه و برخورد اندیشه ها وجود نداشته باشد. اگر چنین باشد، این حزب تأثیری واقعی در امر تحول و تکامل نخواهد داشت. در حالی که ما درست به عکس، خواستار کمال تحرک و تحول اجتماعی، از راه فعالیتهای حزبی هستیم. بدین جهت در داخل صفوف حزب، راه برای نضج گرفتن سلیقه ها و اندیشه های مختلف و تشکل آنها در جناح های مشخص حزبی، البته در زیر لوای سه رکن بنیادی و تغییر ناپذیر حزب، یعنی نظام شاهنشاهی قانون اساسی و انقلاب شاه و ملت، کاملا فراهم است. این جناح مسلما در داخل این سازمان عظیم و واحد سیاسی تشکیل خواهند شد و با توجه به نقشی که داشته باشند، سهم مناسب خود را در ایفای مسئولیت های مملکت  به عهده خواهند گرفت، بی آن که از این راه زیانی به تشکیلات سیاسی کشور وارد آید.

بدین ترتیب حزب رستاخیز ملت ایران در عمل واقعا یک حزب سنتی به شیوه غربی نیست. زیرا همه احزاب پیشین با طرز فکرها و نظرات خود در بطن آن گرد آمده اند. منتها این بار بحثها و تبادل نظرهای آنان در داخل یک چهار چوب واحد انجام میگیرد و وقتی که همه این بررسی ها و بحث ها صورت گیرد، تصمیم نهائی به نام حزب یعنی به نام تمام کشور گرفته می شود. اختلاف نظرها شاید در زمینه اظهار نظر در صلاحیت برخی از سازمان ها و انتقاد از نواقص و اشتباهات باشد و این امری است که کاملا طبیعی و حتی مورد تشویق است. این اصل قسمتی از فلسفه "گفت و شنود" حزبی را از راه برقراری مباحثه واقعی و تبادل نظر واقعی تشکیل میدهد.

از نظر این "گفت و شنود" سالم و سازنده، حزب رستاخیز ملت ایران باید به صورت مکتب بزرگ آموزش سیاسی در گسترده ترین سطح ملی در آید. اشتیاق میلیون ها نفر از مردم به مشارکت در اجتماعات حزبی در سراسر کشور، نمایانگر همبستگی عمومی در این امر و علاقه بدین گفت و شنود در زمینه مسائل مملکتی و محلی و حزبی و مشارکت عمومی در این مسائل است. نکته جالب در این مورد، شرکت بانوان در امور حزبی است که طبعا گواه رشد اجتماعی و سیاسی روزافزون آنان است.